دو سه روز پیش ضرورتی پیش آمد و باید بلادرنگ راهی پایتخت می شدیم. از آنجایی که هنوز در ایام شباب به سر می بریم و در سر آمال های فراوان می پرورانیم، پرواز با "عزرائیل ِ پرنده" و ناکام شدن احتمالی را جایز ندانستیم و تصمیم گرفتیم به گونه ای دیگر طی الطریق نمائیم. پس از بررسی موشکافانه و تیزبینانه تمامی جوانب امور و م با صاحبنظران و کارشناسان، سرانجام "مار آهن"* را بعنوان مرکب خویش برگزیدیم. اگرچه تهیه بلیط کاری محال می نمود لکن به لطف و مساعدت یکی از عزیزان "از ما بهتر" بلیطی ابتیاع نمودیم و توشه راه را برگرفتیم و با دوستان و آشنایان وداع نمودیم و راهی شدیم.
.
باقی اش را در ادامه مطلب خوانش نمایید
رمز، همان همیشگی
درباره این سایت