دیروز برای انجام پاره ای اصلاحات بر روی سر مبارکمان، به سراغ اکبر گِــلت (سلمانی محله مان) رفتیم. ابتدا گمان می بردیم که موچین خانه* چون همیشه بی رونق باشد و جناب گِــلت ما را با آغوش باز بپذیرد لکن خود غلط بود آنچه می پنداشتیم. چنان همهمه و غلغله ایی در آنجا به پا بود که انسان را به یاد صفهای طویل توزیع برنج کوپنی می انداخت. با هر زحمتی بود در میان آن جمعیت اصلاح طلب، برای خود جائی باز نمودیم و به انتظار نشستیم تا صبح دولتمان بدمد و جناب اکبر گِــلت سرمان را سامانی بدهد.
باقی اش را در ادامه مطلب بخوانید
رمز؛ همان همیشگی
درباره این سایت