چندی پیش در خواب ناز به سر می بردیم که ناگهان لرزشی خفیف وجود مبارکمان را در بر گرفت. ابتدا گمان بردیم که سردمان شده است و این لرزش به خاطر برودت هواست بنابرین پتوئی گران که از مرحوم پدربزرگ به ارث برده بودیم را به دور خود پیچیدیم و مجداداً خُسبیدن آغاز نمودیم. هنوز چشمانمان گرم نشده بود که دگرباره لرزه بر اندام مان افتاد همراه با این لرزش بارانی از کتب ریز و درشت بر سر و رویمان باریدن گرفت. تمام این حوادث با چنان شتابی روی داد که چند لحظه بعد خود را در زیر تلی از علم و دانش مدفون یافتیم.
.
.
باقی اش را در ادامه مطلب خوانش نمایید
رمز همان همیشگی
بردیم ,سر ,لرزش ,شتابی ,چنان ,روی ,را در ,این لرزش ,بردیم که ,این حوادث ,گرفت تمام
درباره این سایت